گروه مطالعاتی لاکانیسم ـ نشر روشنگاه

میراث لاکان در ایالات متحده، مصاحبه «لاکانین ریویوز» با «توماس سولوس»

یادداشت لاکانیسم: متن پیش رو مصاحبه پایگاه اینترنتی «لاکانین ریویوز» با «توماس سولوس» (Thomas Svolos) در سال ۲۰۱۸ است. «توماس سولوس» یک روانکاو برجسته لاکانی و نویسنده کتاب مهم روانکاوی قرن بیست و یکم است. ترجمه این مصاحبه به عهده «رضا پیشکار» بوده است.

۱میراث لاکان در آمریکا چیست؟

ما می‌توانیم تاثیر لاکان را در ایالات متحده‌ تا بازدید‌هایی که او پنجاه سال پیش از اینجا داشته است ردیابی کنیم. تاثیر او روی روانکاوان و بالین‌کاران ناچیز بود. با وجود این دانشگاهی‌های آمریکایی علاقه زیادی به لاکان داشتند. یکی از نکاتی که من در کتاب روانکاوی قرن بیست و یکم شرح و بسط می‌دهم تحسین و تکریم دانشگاهی‌ها به این دلیل است که آنها میراث لاکان را به‌مثابه یک خواننده در نظر می‌گیرنند: یک خواننده‌ سمپتوم‌ها یا ناخودآگاه در عرصه‌ی بالینی، لاکان به خاطر فراهم کردن روشی برای خوانش پدیده‌های اجتماعی یا فرهنگی برای دانشگاه ارزشمند بود.

ما روانکاوان آشکارا لاکانی را تنها ظرف تقریبا ۲۰ سال گذشته در ایالات متحده داشته‌ایم. این‌ها شامل چند فردی می‌شود که در ایالات متحده زندگی می‌کردند و  به پاریس رفتند و برگشتند، اما بیشترشان افرادی هستند که از جایی دیگر به اینجا، ایالات متحده، مهاجرت کرده‌اند. این افراد که در سراسر ایالات متحده پراکنده‌اند گرایش داشتند تا ارتباطات سازمانی روانکاوی لاکانی را به شکلی جهانی با خودشان بیاورند؛ مهم‌ترین آنها چیزی است که در ایالات متحده مواضع «طرفدار میلر» یا «ضد میلر» نامیده می‌شود.

۲امروزه در ایالات متحده معاصرترین سمپتوم (در معنای جهت‌گیری لاکانی اصطلاح) چیست ؟

اینجا باید دو پاسخ ارائه بدهم: سایکوز عادی‌نما (ordinary psychosis) و اعتیاد. از همان اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ من شاهد بیمارانی بودم که گواه و نشانه‌ای از نورز نشان نمی‌دادند؛ این بیماران آن نوع انتقالی که در نورز‌ها تجربه کرده بودم از خود نشان نمی‌دادند، اما هیچ سمپتوم‌ بارز یا تاریخی‌ای از سایکوز نداشتند. یکی دو مورد اولیه‌ این پدیده برایم جالب بود، اما مرتباً این علائم بالینی را بیشتر و بیشتر تشخیص دادم.

پدیده‌ دوم که امروزه در ایالات متحده بسیار رایج است قطعا اعتیاد است. ما تنها در  طول ربع آخر قرن گذشته چندین موج از همه‌گیرشدن اعتیاد داشته‌ایم که به لحاظ اجتماعی شناسایی شده‌اند، از جمله همه‌گیرشدن کراک و کوکائین در محیطهای شهری، همه‌گیرشدن متامفتامین‌ها در نواحی حاشیه‌ای شهرهای آمریکا و اکنون همه‌گیرشدن مواد شبه افیونی.

هم سایکوز عادی‌نما و هم اعتیاد می‌توانند با یک تغییر در کارکرد مرتبه‌ نمادین امروزی ــ انحطاط یا شاید یک تغییر در ساختارش ــ همبسته باشد. توسعه و ایجاد رهیافتی نسبت به هر کدام از این دو مورد کانون اصلی کار من بوده است و چهار مقاله حاضر در فصل‌های اساسی کتاب من درباره‌‌ این موضوعات هستند.

۳خودشما چگونه با روانکاوی لاکانی مواجه شدید؟

اولین بار در کالج با لاکان مواجه شدم، در یک دوره آموزشی که فردریک جیمسون تدریس می‌کرد. این باعث شد تا  یک دوره آموزشی درباره‌ی لاکان را در دانشگاه دوک (Duke) سپری کنم و سپس یک گروه مطالعاتی تشکیل بدهم. شیفته روانکاوی لاکانی شدم و بعد از کالج تصمیم گرفتم که می‌خواهم  یک روانکاو «شوم».

همچنین می‌خواهم چند جمله درخصوص برخوردم با انجمن جهانی روانکاوی (WAP) اضافه کنم. در چند سال اول پراکتیسم، با روانکاوی‌پذیرنده‌هایی کار می‌کردم که مرا کمی گیج می‌کردند، موردهایی که من در بالا درباره‌ی سایکوز عادی‌نما ذکر کردم. قبل از این که مفهوم «سایکوز عادی‌نما» را به دست بیاورم، به یاد می‌آورم که برای این موارد مفهوم «ساختار سایکوتیک پیش از مواجه با یک‌ـ‌پدر» (که بعدا با مفهوم «سایکوز به کار نیافتاده» مواجه شدم) و مفهوم «استعاره‌ پیشاتوهمی» (که چیزی را به ذهن متبادر می‌کند که سال‌ها بعد میلر «باورـ‌سازی جبرانی/compensatory make-believe» توصیف کرد) را ساختم. بعد‌ها، من از طریق برخوردهایم با روانکاوان انجمن جهانی روانکاوی در ایالات متحده و دستیابی به آثاری که در فرانسه انتشار می‌یافت متوجه کارهایی شدم که آن‌ زمان در مدرسه آرمان فرویدی/École de la cause freudienne انجام می‌گرفت. کتاب سایکوز عادی‌نما/La psychose ordinaire و مباحثات زیاد با همکاران درباره‌ی این اثر تعیین کننده بودند. من با روانکاوان دیگری هم برخورد کردم که با مسائلی مشابه دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند و رهیافت‌هایی را ارائه می‌کردند که با کار من در آن زمان هم‌خوانی داشتند. به همین ترتیب، در خصوص  مبحث اعتیاد، پیدا کردن چند مقاله درباره‌ی اعتیاد و سپس شرکت کردن در جلسه‌ای درباره‌ درمان روانکاوانه اعتیاد در ایالت متحده با فابیان نپارستک (Fabian Naparstek) را به یاد می‌آورم که بسیار حیاتی بود. این برخورد‌ها برای من تعیین‌کننده بودند: من می‌خواستم تا با این افراد کار کنم چون کارشان به این علت جالب بود که به پدیده‌هایی می‌پرداختند که روانکاوان در سراسر جهان با آن‌ها روبرو می‌شدند. این برای من جذابیت یک مکتب است.